از وقتی اومدم تهران یکی از تفریحاتم اینه که با انا چت کنم... وقتی انا هست چراغمو واسه همه خاموش میکنم.. فقط و فقط انا... هر وقت چت میکنیم... کلی میخندیم... تمام خبر های درگوشی ای که نمیشه وقتی با انا تلفنی حرف میزنم جلوی بقیه بگم... یا اون نمیتونه جلوی بقیه بگه را تو چت به هم میگیم... میبینمش... میبیندم....
امروز....
با دوستام رفتیم برف بازی... برگشتن لپ تابو روشن کردم دیدم انا آنلاینه... بهش سلام دادم.. بچه شروع کرد به گریه کردن!(البته آیکون گریه)... بعد که پرسیدم چی شده؟... فهمیدم که خانم خانما ماشینمو منهدم کرده!... و الان استرس داره که شب که ددی بیاد خونه جوابشو چی بده!... خب من ناراحت شدم که ماشینم داغون شده... ولی بیشتر از اون الان ناراحت انا هستم!... الان بابا کله اش را میکنه... و احتمالا تنبیهش میکنه یه مدت با ماشین نره دانشگاه!!... و قرار بود واسه عید به ددی بگیم ماشینو بده رنگش کنن!!...حالا دیگه هیچی نمشه گفت..!!...
منم الان شدیدا استرس دارم!!... عصبانیت ددی را دوست ندارم!...
من اولین باری که ماشینو مالوندم... فرداش به ددی زنگ زدم!... تلفنی بهش گفتم که تصادف کردم... پشت تلفن کلی داد کشید روم که چرا دیر بهش گفتم... بعدشم گوشیو قطع کرد!... داشتم دق میکردم... خودمو لعنت میکردم که چرا انقدر اصرار کردم و گفتم ماشین میخوام!!... با خودم میگفتم آباندخت.... اگه ماشین نداشتی این مشکلاتم نداشتی خانم!!... بعد دیگه.... ددی شب یه کم غر زد... و همه چی تموم شد!...
خدا امشبو واسه انا و ددی بخیر کنه!!...
چقدر مهربونی تو آباندخت... خوش به حال خواهرت.... منم خواهرم به مهربونی تو هست ها...
نه بابا همش دعوا میکنیم... الان دوریم از هم:دی
دوری و دوستی
واااااااااااااااااااااااای
ددی همون ددیه
اگه کله آبان دختو بعد اولین تصادفش کند، کله انا رو هم می کنه حکما. ممکنه فقط مثل دسته گل آبان دخت کمی غر بزنه و دیگر هیچ
تنبیهو فکر نمی کنم.
بگذار صاحب خونه صاحب اولاد بشه ببینیم همین جور دموکرات مسلک می مونه یا با کوچک ترین مالش مرکب فرزندش به ستون و دیوار قیامت به پا می کنه؟
این نیز بگذرد
انا گفت ددی اول کمی غر زده... بعد گفته خب فدای سرت...!
دیدی نسبت به ددی تند رفتی؟
سخت ترین کار دنیا قضاوته انگار