عمو نوروز

میگم این تهرون عجیب غریب واسه ما شهرستونی ها چه چیزای جدیدی داره هاااااا.... 

 

صبح نرسیده به ۴راه پارک وی از بی آرتی پیاده شدم.... تو اون برف و سرما و سوز... ۲تا آقا و ۲تا دختر بچه... با لباس های قرمز و صورت های سیاه جلوی ماشینا میرقصیدن... ملت بهشون پول میدادن... 

(عکس هم گرفتم ولی با این سرعت داغون جی اس ام نمیشه آپلود کنم)  

 

خیلی برام جالب بودااااااااا... من هیچ وقت این موقع سال تهران نبودم!... این عمو نوروزی که میگن اینجوریاس!....

نظرات 3 + ارسال نظر
ali پنج‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:02 ق.ظ http://www.alfa88.blogfa.com

سلام
بایه پست جدید به روزم
منتظر قدمهای پرمهرتان
پاینده باشید[گل]

کرگدن پنج‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:42 ق.ظ

رقص برای یک لقمه نان ...
یکی از تلخ ترین صحنه های تیاتر زندگیه ...

تلخ تر از این هم هست....

میلاد پنج‌شنبه 12 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:27 ب.ظ http://tamana.blogsky.com

رقص؟؟؟نمیدونم،داره یادم میره چرا گاهی باید رقصید!برای چی!!!



منم نمیدونم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد